نويسنده: سيما داد

 


يکي از آرايه‌هاي ادبي است که از ايهام گرفته شده و آن است که واژه‌اي دو معنا داشته باشد و شاعر يا نويسنده تنها يک معنا را از آن خواسته باشد اما اين واژه در جايگاهي واقع شود (مثلاً در پي شناسه‌اي يا واژه‌اي يا فعلي) که خودبخود به معناي ديگر واژه بازگردد. براي نمونه:

همچو چنگ ار به کناري ندهي کام دلم *** از لب خويش چو ني يک نفسي بنوازم

نواختن با چنگ در معناي نوا زدن به کار رفته است ولي در ارتباط با گوينده به معناي نوازش کردن و تيمار داشتن است. براي استخدام دو قسم برشمرده‌اند: استخدام مُضمَر و استخدام مُظهَر.
استخدام مُضمر آن است که شناسه‌اي ما را به معناي ديگر واژه بازگرداند، براي مثال:

سال و ماهش به ابد باد قرين *** چشم بد دور! که روشنتر از اوست

شناسه‌هاي «ش» و «او» موجب مي‌شود که «روشنتر» به معناي «ماه» آسمان بازگردد.
استخدام مُظهَر آن است که در آن واژه يا فعلي با معناي ديگر واژه مرتبط است، براي نمونه:

افغان ز دست ساقي و مطرب که عودوار *** مي‌سوزد اين به دردم و آن ساز مي‌کند.

«عود» در ارتباط با فعل سوختن به معناي عود سوختني است و با فعل ساز کردن به معناي يکي از آلات موسيقي است.
(صص 144-142، زسپ 3)
در ادبيات فارسي استخدام در اشعار مسعود سعد سلمان فراوان يافت مي‌شود:

اگر چه تيغ بود آلت بريدن، من *** همي بريدم آن تيغ را به گام آور

«بريدن» با تيغ به معني قطع کردن و با «راه» به معني طي کردن است و نيز:

رهي چو تيغ کشيده، کشيده و تابان *** اثر ز سم ستوران بر او به جاي گهر

«کشيده» با راه به معني باريک و ممتد و با تيغ به معني آخته است.
(ص137، سش)
در ادبيات انگليسي نيز Syllepsis آرايه‌اي است که در آن واژه يا فعل يا حرف اضافه‌اي به دو واژه‌ي ديگر و در دو معناي متفاوت برمي گردد، براي نمونه:
She looked at the object with suspicion and a magnifying glass.
ترجمه: «زن با سوءظن و با يک ذره بين به آن شيء نگاه کرد».
(چارلز ديکنز)
در اين جمله حرف اضافه «با» در ارتباط با حالت دروني زن از يکسو با سوءظن پيوند دارد و از سوي ديگر در ارتباط با وسيله‌اي که زن استفاده مي‌کند با «ذره بين» پيوند دارد.
همچنين:
اِوِلين (Evelyn) در توصيف چارلز اول چنين گويد:
Circled with his royal diadem and the affections of his people.
ترجمه:
«حلقه‌ي تاج شاهانه و عشق مردمش او را در بر گرفته بودند».
«حلقه» در پيوند با تاج يک معني (حلقه‌ي تاج) و در پيوند با عشق معني ديگري (حلقه‌ي مردمي که از سر مِهر دور او را گرفته‌اند) دارد.
و از شعر معاصر امريکائي مي‌توان به اين سطر از شعر the Applicant(«خواستگار») سرود‌ه‌ي سيلويا پلاث اشاره کرد:
It is waterproof, glass proof, proof Against fire and bombs-through the roof.
ترجمه:
ضد آبست، نشکن است، و دليلي است عليه آتش و بمبي که از پشت بام مي‌ريزد.
در اينجا شاعر با استفاده از معاني مختلف proof نوعي خاصيت ايهامي در شعر خلق کرده است.

منبع مقاله :
داد، سيما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبي، تهران: مرواريد، چاپ چهارم.